تحلیل روابط بین ایران و اسرائیل / ۳۱ خرداد ۱۴۰۳

حامد محمدکیا: دکتری روابط بین الملل و استاد دانشگاه
مرجان محمدتقی: کارشناسی مهندسی کامپیوتر و سردبیر اقتصاد و فناوری
اگر بخواهیم رفتار ایران و اسرائیل را مورد تحلیل قرار داده و پیشبینی کنیم ، باید رفتارها سیاست های دو کشور را در بسترهای اقتصادی، فرهنگی، عوامل جغرافیایی و ژئوپلوتیک مورد تحلیل قرار دهیم.
قبل از انقلاب ۱۳۵۷ ایران تقریبا هیچ مشکلی با اسرائیل در هیچ زمینهای نداشت. روابط این دو کشور را میتوان به دو دوره قبل از انقلاب و بعد از انقلاب و به صورت دوستانه و خصمانه تقسیم کرد. بعد از انقلاب اگر بخواهیم دوره فرهنگی و هویتی این دو کشور را مورد تحلیل قرار بدهیم میتوانیم از چارچوب نظریه سازه انگاری که تاکید جدی برهویت کشورها و چگونگی شکلگیری هویت و هنجارها اشاره دارد، استفاده کنیم. سازه انگاری به ما چارچوبی میدهد که میگوید برای ارائه تحلیل ها میتوانیم از و بررسی هویت ذاتی، هویت نوعی ، هویت نقشی و هویت جمعی استفاده کنیم.
تحلیل روابط ایران و اسرائیل از لحاظ هویت ذاتی:
اگر بخواهیم به لحاظ هویت ذاتی این دو کشور را با هم مقایسه و مورد تحلیل قرار دهیم، ایران و اسرائیل دارای ویژگیهایی هستند، ایران سرزمینی است با تاریخی بسیار کهن و سابقه طولانی و وسعت بسیار زیاد که دارای استقلال و تمامیت ارضی ثابت میباشد در حالیکه اسرائیل سرزمینی است که حدوداً ۷۰ -۸۰ سال از تاسیس آن گذشته است و دارای وسعت بسیار کمی است و در همین راستا از عمق استراتژی بسیار پایینی بهره میبرد و در این مورد دچار مشکل است.ایران و اسرائیل از لحاظ اقتصادی کاملاً با هم مشکل دارند و هم هیچ معامله یا ارتباطی ندارند. هر دو کشور به طور کلی به صورت ذاتی با هم تخاصمی ندارند و مسئله اصلی بر سر فلسطین می باشد.
هویت نوعی:
از لحاظ هویت نوعی در ایدئولوژی کاملاً در تقابل هستند. ایران نزدیک به ۸۵ میلیون نفر جمعیت دارد اما اسرائیل حدوداً دارای ۱۰ میلیون نفرجمعیت میباشد. ایران به لحاظ توانمندیهای نظامی به سمت شرق کشش دارد و اسرائیل به سمت غرب . ایران قبل از انقلاب دارای رژیم پادشاهی بوده. بعد از انقلاب، جمهوری اسلامی تشکیل شده و اهداف خود را بر مبنای صدور انقلاب قرار داده است. اما اسرائیل به دنبال حفظ بقا و اثبات خویش است؛ همچنین قصد دارد تمامیت ارضی خود را برای همیشه اثبات کند. اما باز هم از نظام جمهوری بهره می برد پس از لحاظ نوعی به طور کلی با هم در تضاد نیستند.
هویت نقشی
حال اگر بخواهیم از نظر هویت نقشی این دو کشور را مورد تحلیل قرار دهیم، باز هم هر دو کشور دارای مشکلات زیادی هستند. قبل از انقلاب تقریباً هر دو کشور در اتحاد با بلوک غرب قرار داشتند و هر دو برای جلوگیری از ورود شوروی و تفکر کمونیسم یا همان نظریه مارکسیسم خواستار حضور غرب در منطقه بودند. اما بعد از انقلاب اسرائیل خواهان دخالت و حضور امریکا در منطقه است؛ در حالی که ایران خواهان خروج امریکا از منطقه است ایران و اسرائیل از لحاظ نقشی دو بازیگر منطقهای در مقابل هم هستند و چون هر کدام میخواهند نقش بزرگی را در منطقه ایفا کنند وبه قدرت منطقه ای تبدیل شوند پس در تقابل با یکدیگر قرار میگیرند.
هویت جمعی:
ایران الگوی جهان تشیع را دنبال میکند و تصمیم دارد که رهبری جهان تشیع را داشته باشد و بتواند آن را گسترش دهد در حالی که اسرائیل به دنبال گسترش و توسعه ایدئولوژی خودش به عنوان ایدئولوژی یهودیت است پس از لحاظ جمعی هم این دو کشور در مقابل یکدیگر قرار میگیرند. ایران قبل از انقلاب مشکل خاصی با اسرائیل نداشت و تقریباً میتوان گفت در راستای حمایت از سیاستهای غربی یکی از بزرگترین متحدان اسرائیل در منطقه به شمار می رفت. به عبارت دیگر و در دیدگاه کلان تر قبل از انقلاب هر دو کشور در بلوک غرب قرار میگرفتند اما بعد از انقلاب ایران به سمت و سوی شرق متمایل شد و اسرائیل در سمت و سوی خودش یعنی در جبهه غرب باقی ماند. پس از لحاظ جمعی هم ایران و اسرائیل با هم مشکل دارند، زیرا ایران سیاست اش را در ضدیت با غرب تعریف کرده است.
پس به طور کلی با توجه به مسائل اشاره شده بالا و همچنین با استفاده از چارچوب نظریه سازه انگاری بر این عقیده ام که روابط بین ایران و اسرائیل به این زودیها حل نخواهد شد یا اگر بخواهم بهتر بگویم: هیچگاه حل نخواهد شد زیرا با توجه به موارد یاد شده ، این دو کشور در ضدیت صد در صد و تقابل با یکدیگر قرار دارند و امکان سازش و کاهش بحران در سیاست متقابل این دو کشور وجود ندارد. مگر اینکه تغییرات بنیادین در ساختار هر دو کشور شکل بگیرد تا سازگار با سیاستهای کشور مقابل باشد . در غیر این صورت امیدی به بهبود روابط این دو کشور نه در آینده نزدیک و نه در آینده دور بلکه در هیچ بازهای از زمان وجود ندارد.
سخن آخر
در ادامه با توجه به اینکه هر دو کشور به این نتیجه رسیدند که امکان سازش وجود ندارد و از آنجایی که ایران شعار نابودی اسرائیل را سر میدهد و اسرائیل نیز بقای خود را در خطر میبیند،در آیندهای نه چندان نزدیک تقابلهایی مانند طوفان الاقصی و در ادامه آن حمله اسرائیل به غزه و مثالهایی مانند حمله اسرائیل به کنسولگری ایران و پاسخ ایران به عنوان (( وعده صادق )) ادامه خواهد داشت. این را هم باید در نظر بگیریم که اسرائیل دارای کلاهکهای هستهای میباشد که این توازن را بین این دو کشور از بین می برد. همانطور که در پیام های اخیر مشاهده کردیم، حتی برخی از مسئولان ایرانی نیز برای ایجاد و برقراری توازن قوا سخن از تغییر در سیاستهای هستهای خود به میان آوردند. پیش بینی بنده این است که در آینده ای نزدیک جنگی بین رژیم صهیونیستی و حزب ا... شکل خواهد گرفت.