اختصاصی؛ مصاحبه با دکتر فخرالدین سلطانی معاون دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی کرج / ۲۳ مهر ۱۴۰۳

آقای دکتر فخرالدین سلطانی دارای کارشناسی علوم سیاسی، کارشناسی حقوق، کارشناسی ارشد روابط بین الملل و کارشناسی ارشد حقوق عمومی از دانشگاه آزاد اسلامی هستند. در سال ۱۳۸۵ برای ادامه تحصیل در مقطع دکتری رهسپاردانشگاه یو. پی. ام مالزی شدند و در رشته سیاست و حکومت با گرایش روابط بین الملل موفق به آخذ مدرک دکتری شدند. سپس فوق دکتری اول خود را در دانشگاه یو. کی. ام و فوق دکتری دوم خود را در دانشگاه یو. پی. ام مالزی در حوزه های مطالعات مالزی و آمریکا به اتمام رساندند. سپس برای فعالیت کاری و علمی به کشور بازگشتند.
آقای دکتر سلطانی علی رغم توجه به تحصیل علم و دانش، به تألیف و ترجمه کتب و مقالات مختلف و متعددی پرداخته اند که از آن جمله میتوان به تالیف ۳۴ مقاله به زبان فارسی ، تالیف ۲۲ مقاله به زبان انگلیسی، تالیف یک جلد کتاب به زبان انگلیسی، ویراستاری ۱ جلد کتاب به زبان انگلیسی، ترجمه ۹ جلد کتاب به زبان فارسی، تالیف ۴ جلد کتاب به زبان فارسی اشاره کرد؛ همچنین سابقه سال ها تدریس در مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری دررشته های علوم سیاسی، حقوق، روابط بین الملل و حقوق بین الملل را در دانشگاه های ایران و خارج از کشور دارا می باشند.
ایشان هم اکنون معاون دانشکده حقوق دانشگاه آزاد اسلامی کرج می باشند . مصاحبه ای را با ایشان ترتیب داده ایم که ماحصل آن را در ذیل می خوانید:
■ آقای دکتر با توجه به اینکه مدتی در دانشگاه مالزی تحصیل و تدریس کرده اید، لطفا کمی در مورد آن توضیح دهید
بعد از پایان دوره دکتری، مدت یک سال در دانشگاه یو. کی. ام مالزی به عنوان پژوهشگر پست داک مشغول به کار بودم که ماحصل آن چاپ ۹ مقاله و یک کتاب بود. سپس در دانشگاه یو. پی. ام مالزی قرارداد پست داک دوم را منعقد کردیم که در آن به مدت یک سال کار پژوهشی و همچنین تدریس برای دانشجویان بین الملل آن دانشگاه را بر عهده داشتم و ماحصل ان هم چاپ ۵ مقاله دیگر بود. در این دو دوره افتخار همکاری با پروفسور جایوم و پروفسور اگوس را در حوزه های مختلف داشتم.
■ از نظر آموزشی دانشگاه های مالزی را چطور ارزیابی میکنید؟
دانشگاههای مالزی در بحث پژوهشی بسیار دانشگاههای مطرح و قابل قبولی هستند و در بحث آموزشی هم استانداردهای بین المللی را کاملاً رعایت میکنند و در زمینه تحصیلات تکمیلی به جرات میتوانم بگویم که هیچ کم و کسری نسبت به دانشگاههای اروپایی ندارند و با یک استاندارد کاملاً بینالمللی فعالیت میکنند.
■ آیا به نظر شما دانشگاه های مالزی معایبی هم داشتند که قابل بررسی باشند؟
استادی داشتم که میگفت (( در نهایت همه چیز شیرین است.)) وقتی سالها از آن دوره می گذرد، انسان از خاطراتش به خوبی یاد میکند و خاطرات بد اغلب در ذهن آدم کم رنگ میشوند. من خاطره بدی ندارم. اما مهمترین مشکل هر دانشجو در کشوری غیر از وطن, موضوع انطباق با محیط و موضوعات اقامتی می باشد. اما بدون شک دانشگاه های این کشور منطبق با استانداردهای بین المللی هستند و نتایج و برونداد آنها گویای این واقعیت هست. اما جهان امروز و پیشرفت تکنولوژی و وسائل ارتباطی فاصله علمی در دانشگاه ها کشور ها را به شدت کاهش داده است و آنچه دانشگاه ها را متفاوت می کند توان محیط دانشگاهی در ایجاد انگیزه در دانشجو می باشد. انگیزه ای که دانشجو را ترغیب به فعالیت علمی کند.
■ چرا به ایران بازگشتید؟
من از لحظه خروج با ذهنیت بازگشت به ایران رفتم و با خودم میگفتم ” دوباره برمی گردم” و هیچ وقت به رفتن از ایران به طور کامل فکر نکردم. گاهی اوقات فشارهایی وجود داشت که انسان را ترغیب به جلای وطن به طور دائمی کند. من و تعدادی معدود از دوستان برگشتیم ولی اغلب دانشجوهای به خصوص مقاطع کارشناسی به کشورهای اروپایی مانند نیوزیلند، انگستان، کانادا و آمریکا مهاجرت کردند.
■ تفاوت دانشجویان دوره شما با دانشجویان الان را در چه می بینید؟
نمی توانم بگویم دانشجویان الان قوی ترند یا ضعیف تر. مشکلی که الان وجود دارد این است که: دانشجویان این دوره، داده محور یا به اصطلاح ( اطلاعات محور) هستند؛ به واسطه رشد تکنولوژی الکترونیک و فضای مجازی، اطلاعات عمومی یک جوان حدودا ۱۵ ساله شاید از اطلاعات عمومی یک فرد ۴۵ ساله تحصیلکرده بیشتر باشد. اینجا دو مشکل وجود دارد، هم در بعد علمی و هم در بعد شخصی؛ اول اینکه دانشجویان زحمت خاصی برای جمع آوری اطلاعات نمیکشند. یعنی اطلاعات را به راحتی در اختیار دارند و چون تلاشی برای جمع آوری اطلاعات وجود ندارد، ارزش ماهوی برای دانشجویان امروزی ندارد که قدر واقعی آن اطلاعات را آنطور که هست بدانند . آنها فقط با انبوه اطلاعات مواجهند. تشخیص اطلاعاتی که به درد یک گرایش خاص میخورد با اطلاعاتی که به درد یک گرایش خاص نمیخورد برای دانشجو یک مشکل شده است . دانشجویان فعلی یک صندوقچه از اطلاعات در ذهن خود دارند ولی کاربرد آن را دقیقاً نمیدانند. مشکل دومی که با آن روبرو میشوند به دلیل تکیه بر اطلاعات انبوه و پراکنده، دانش نظری دانشجویان به شدت کاهش پیدا کرده است.
موضوعی که در زمان ما کاملاً برعکس بود. یعنی دانش نظری دانشجویان قویتر بود، چون برای اینکه چیزی را یاد بگیرند چارهای جز خواندن کتاب نبود. به عنوان مثال اگر مطلبی را میخواستیم بیابیم باید کفش آهنی به پا میکردیم و کتابخانههای متعددی را جستجو میکردیم . اما الان دانشجویان به صورت پی. دی. اف در اینترنت بلافاصله اطلاعات را به دست میآورند و با استفاده از هوش مصنوعی خلاصه نویسی میکنند، کلید واژهها را پیدا میکنند و به یک مطلب چند خطی تبدیل میکنند. دانشجو لپ کلام را گرفته اما این مطلب برایش در فضا معلق است یعنی نه پشتوانهای دارد و نه تکیهگاهی.
به همین خاطر عمق علمی وجود ندارد. ولی گستره اطلاعاتی این دانشجویان بالاست . گاهی اوقات اطلاعاتی دارند که فردی متخصص حتی در گرایش تخصصی خود ممکن است نشنیده باشد، ولی کاربردی نیست زیرا شما بدون نظریه و روش، اطلاعات بیش از اینکه به شما کمک کند شما را سردرگم میکند. این سردر گمی خیلی خوب درجمله ای تشریح شده بود که در سردر تحصیلات تکمیلی دانشگاهی که تحصیل می کردم نوشته شده بود: ” دانش بدون نظریه پوچ است و بدون روش کور”. اینکه شما اطلاعات گستردهای داشته باشید ولی بینش نظری نداشته باشید، این اطلاعات در هوا معلق و پوچ است و هیچ پشوانهای ندارد که از آن حمایت کند و به شما توان تحلیلی بدهد. زمانی که شما روش ندارید نمیتوانید اطلاعات را به صورت ساماندهی شده در مسیر مشخصی قرار دهید واین اطلاعات کور و بیهدف به اطراف پرتاب می شوند ارزش علمی نخواهند داشت.
به طور کلی دانشجویان الان را نسبت به دانشجویان دوره خودم ضعیف تر نمیبینم، ولی ضعف و آفتی که ما با آن مواجه شدهایم این است که عمق نظری و روشی ضعیف شده است، که البته مختص دانشگاههای ایران نیست. به نظر من این قضیه فراگیر است و کم کم جهانی میشود و تقریباً تبدیل به یک معضل برای نسل بعدی میشود، به خصوص در علوم انسانی که شما بدون پشتوانه دانشی، نظری و روشی حرف چندانی برای گفتن نخواهید داشت.
■ تعدادی از شخصیتهای سیاسی را نام می برم, لطفا یک جمله در موردشان بفرمایید
■ هیتلر: مردی که به شدت دچار توهم و سوء برداشت بود.
■ وینستون چرچیل: یک سیاستمدار کاملا وقت شناس
■ ناپلئون بناپارت: فرمانده نظامی
■ ترامپ: هیپوکرات
■ نتانیاهو: یک روانی
■ پوتین: یک دیکتاتور تمامیت خواه
************************
■ بهترین و دوست داشتنی ترین کتابی که تا الان تالیف یا ترجمه کرده اید ؟
قاعدتاً اولین کاری که فرد انجام میدهد بیشترین تاثیرگذاری را در ذهن او دارد اولین کتابی که ترجمه کردم کتاب ( پس از هژمونی ) نوشته رابرت کوهین بود که به همراه خانم مینا مرادی، و به پیشنهاد دکتر عسگرخانی آن را ترجمه کردیم. در آن زمان من دانشجوی ترم ۵ کارشناسی بودم سالها این کتاب ماند تا آن را به چاپ رساندیم البته ایرادات بسیاری داشت. وقتی به ان دوره فکر می کنم به نظرم ما نسبت به توانی که در آن زمان داشتیم برای انتخاب این کتاب زیادهروی کردیم. کتاب مزبور یکی از کتابهای بیس در مطالعات روابط بین الملل است . اما کتابی که بیشترین رضا یت را از آن دارم مربوط به دوره دکتری است و کتاب ( سیاست و حکومت در مالزی ) نوشته پروفسور جایون است. ایشان در مقطع دکترا استاد راهنمای من بودند و مقدمه کتاب را نیز ایشان نوشتند و با همکاری یکی از همکلاسی ها در دانشگاه آقای دکتر مجید خورشیدی ترجمه کردیم. من واقعاً این کتاب را خیلی دوست دارم و بیشترین خاطرات را با این کتاب دارم. اما اکر سوال جدی باشد که کدام کارتان را به ما بقی ترجیح می دهم؟ پاسخ به این سوال خیلی سخت هست. هر کدام از آنها قسمتی از زندگی من بوده اند و خاطرات زیادی با آنها دارم.
■ در زندگی بیشترین تاثیر را از چه کسی یا کتابی گرفته اید؟
خوب بدون شک شخصیت همه افراد در دوران کودکی و در کنار پدر و مادر شکل می گیرد. دوره حیات پدر و مادرم برای من مانند رویا و قطعه ای از بهشت بود. اما اگر بخواهم از فرد خاصی خارج از خانواده نام ببرم که هم در حوزه رشته تحصیلی و هم شخصیتی بیشترین تاثیر را بر بنده داشت, باید از مرحوم دکتر ابومحمد عسگرخانی نام ببرم که استاد بنده بوده و در ذهن من همیشه خواهند بود. استادی بود که در سال ۱۳۷۷ برای اولین بار با ایشان آشنا شدم و این رابطه به عنوان استاد و دانشجو خیلی عمیق شد و تا زمان فوت ایشان برقرار بود. دکتر عسگرخانی بهترین کتابهایی که من اولین بار خواندم و مرا به این رشته علاقه مند کرد را به من معرفی کردند و در اصل مسیر را برایم مشخص کردند. خداوند را شاکر هستم که بهترین اساتید را سر راهم قرار داد. اینجا همچنین باید یادی کنم از مرحوم آقای دکتر قوام، دکتر ساعی، دکتر امامزاده فرد، دکتر عیاری، دکتر مرتضویان، دکتر ساوجی، و بسیاری اساتید دیگر که از کلاس درسشان بهرمند شدم. اینها اساتیدی بودند که من واقعاً از ایشان آموختم . در دانشگاه مالزی هم پروفسور جایوم به حق یکی از اساتید خاصی بود که خیلی از ایشان آموختم.
از بین کتابهایی که من خیلی از آن تاثیر گرفتم ” نظریه سیاست بینالملل ” اثر کنث والتز است که اخیرا هم ترجمه شده است و من اغلب آن را به دانشجویان تحصیلات تکمیلی توصیه میکنم. البته ارزش دیگر کتاب ها را زیر سئوال نمی برم.
■ سخن آخر
دانشجویان باید چارچوب نظری گرایش خود و روش را خوب یاد بگیرند زیرا اطلاعات سیال است. در هر دورهای یک سری وقایع حائز اهمیت هستند و یک سری وقایع اهمیت خود را از دست میدهند اما چیزی که در هر دانشی و گرایشی پایه است وبدون آن نتیجه نخواهند گرفت یکی بحثهای فلسفی و نظری است و دیگری بحثهای روشی. بنابراین به دانشجویان پیشنهاد میکنم اینها را حتماً مطالعه کنند. و به قول کنث والتز سه توصیه می کنم: مطالعه کنید، مطالعه کنید و مطالعه کنید.
■ آقای دکتر بسیار سپاسگزاریم از همراهی شما
با آرزوی سلامتی و توفیقات بیشتر شما…
مرجان محمدتقی/ خبرنگار اقتصاد و فناوری
سلام
ممنون از مصاحبه خوبتون
ما در کشور نیاز داریم به همچین افرادی که هم نخبه هستند هم علاقه مند به سرزمین و کشورشون