شنبه های بازاریابی / روزنوشت بازاریابی

فرامرز حیدری/ کارشناسی ارشد بازاریابی و کسب و کار
بسمه تعالی
بنده فرامرز حیدری هستم(کارشناسی ارشد کسب و کار گرایش بازاریابی) و در این ستون تصمیم دارم تا برای شما از حال و هوای مباحث مهم در بازاریابی بحث و صحبت کنیم.امیدوارم مورد پسندتون باشه و نکته جالب اینجاست که این مباحث شاید نواقصی داشته باشه ، خوشحال میشیم ما رو در برطرف کردن نواقصمون کمک کنید.با تکرار این موارد در مورد بازاریابی امید آن است که موارد فوق مورد استفاده تمام افراد جامعه قراربگیرید.
امیدوارم که در تمام مراحل زندگی موفق و پیروز باشید .
مبحث امروز ما در مورد بازاریابی ، و فلسفه بازاریابی هست .
بازاریابی
بازاریابی با ارزیابی نیازی که محصولات و خدمات به آن پاسخ میدهند، شروع میشود. بهطور منطقی، شناسایی و انتخاب برخی نیازها نشانه بیتوجهی به دیگر نیازهاست
بازاریابی دارای انواع مختلفی است
بازاریابی صنعتی/بازاریابی مصرفی/بازاریابی عصبی/بازاریابی چندسطحی/بازاریابی پارتیزانی/بازاریابی مویرگی/
بازاریابی چریکی/بازاریابی دهان به دهان/بازاریابی اینترنتی/بازاریابی تک به تک/بازاریابی شبکهای/
بازاریابی ویروسوار/بازاریابی سیستماتیک/بازاریابی مفهومی/ بازاریابی ترکیبی/ بازاریابی ارزشی/بازاریابی پیامکی/
بازاریابی مصرفی :
بازاریابی مصرفی (B2C Marketing) یا بازاریابی B2C به تاکتیکها و استراتژیهایی اشاره دارد که در آن یک شرکت محصولات و خدمات خود را برای افراد مختلف که همان مصرفکننده نهایی هستند، تبلیغ می کند. در یک کلام ایجاد، تبلیغات و فروش محصولات برای مشتریان نهایی در راستای استفاده در زندگی روزمره خود.
بازاریابی B2C بر این اساس کار میکند که مشتریان به دنبال کالاها یا خدماتی برای رفع نیاز فوری خود هستند. بنابراین، آنها در بسیاری از اوقات تمایل به خرید بدون انجام تحقیقات زیاد در مورد محصول یا خدمات دارند. در واقع بازاریابی مصرفی حول این ایده متمرکز است که مصرفکنندگان عموما تصمیمات خرید سریع میگیرند، به خصوص در مواردی که قیمت نگرانی اصلی آنها نیست. به همین دلیل، بازاریابان به دنبال ایجاد یک واکنش احساسی هستند که منجر به نتیجه مطلوب میشود.
نمونه بارز اینگونه محصولاتی که به این روش بازاریابی میشوند، محصولات یا کالاهای تندمصرف هستند. این کالاها معمولا نیازهای روزانه و مصرفی مصرفکنندگان نهایی هستند. محصولاتی که توسط سوپرمارکتها یا هایپرمارکتها عرضه میشوند، محصولاتی از این قبیل هستند
در بازاریابی، پنج فلسفه مشخص وجود دارد. این پنج فلسفه تا حدی با یکدیگر تقدم و تأخر زمانی دارند. این فلسفهها عبارتند از:
فلسفه تولید؛ فلسفه محصول؛ فلسفه فروش؛ فلسفه بازاریابی؛ فلسفه بازاریابی اجتماعی
همانطور که ذکر گردید، این فلسفهها تا حدی با یکدیگر تقدم و تأخر زمانی دارند.
اما این بدین معنی نیست که امروزه، به طور مثال فلسفه تولید کاربردی ندارد و منسوخ شده است. بلکه بدین معنی است که باید با مفهوم هر یک از این فلسفهها آشنا شده و آنها را در سازمان و شرایط کسب و کار مناسب خود به کار بست. در ادامه به تشریح هر یک از فلسفههای بازاریابی پرداخته میشود.
فلسفه تولید :
فلسفه تولید یا مفهوم تولید، اولین فلسفه از فلسفههای بازاریابی است. این فلسفه، در برخی منابع، شیوه تولیدمحور نیز خوانده میشود، چرا که در این فلسفه، محوریت بازاریابی بر تولید استوار است. سالها پیش، عامل موفقیت بازاریابی و در کل عامل موفقیت سازمان در محیط کسب و کار، در گرو تولید محصول در حجم بسیار بالا بود؛ چرا که تولید در حجم بالا- به دلیل وجود صرفههای مقیاس- قیمت پایین تولید را رقم میزد.
برای تولید چنین حجمی، لازم است تا کالا در تمام مناطق در دسترس باشد. در دسترس بودن بالا نیز، مستلزم این است که کالاهای تولیدی، از نوع کالاهای مصرفی باشند.
فلسفه محصول:
فلسفه محصول، دومین فلسفه از فلسفههای بازاریابی است، که پس از فلسفه تولید مطرح گردیده است. فلسفه تولید در محدوده زمانی دهههای هفتاد تا نود، هم زمان با پیدایش نهضت کیفیت، مطرح شده است. طی این دوران، بازاریابها به این نتیجه رسیدند که دیگر به راحتی نمیتوان محصول ارزان و در دسترس را به فروش رساند و تمرکز از حجم تولید به کیفیت محصول انتقال یافت. از این رو فلسفه محصول به وجود آمد. فلسفه محصول، عامل موفقیت در بازاریابی را ارزان و در دسترس بودن محصولات نمیبیند، بلکه عامل موفقیت را در تولید محصول با عملکرد کیفی بسیار بالا همراه با ویژگیهای نوآورانه در نظر میگیرد. در حقیقت فلسفه محصول، به معنی انتقال تمرکز از حجم تولید به کیفیت محصول است.
فلسفه فروش :
سومین فلسفه از فلسفههای بازاریابی است، که پس از فلسفه محصول مطرح گردیده است. این فلسفه، همان فلسفهای است که بسیاری از افراد، آن را معادل با بازاریابی در نظر میگیرند؛ در حالی که فلسفه فروش، صرفا یکی از چند فلسفه بازاریابی است. در فلسفه فروش، عامل موفقیت در این است که شرکت بتواند با تبلیغات و ابزارهای پیشبرد فروش (Sales Promotion)، محصولاتی که از قبل تولید شدهاند را به فروش برساند. در این شیوه با استفاده از روش فروش تهاجمی (Aggressive Selling) و با فعالیتهای ترفیعی و با استفاده از توانایی ترفیع شرکت، محصولات به فروش رسانده میشوند. این فلسفه را برای فروش برخی محصولات میتوان به کار گرفت و نباید برای فروش هر نوع محصولی، از شیوه فروش تهاجمی و فروش سخت استفاده شود.
به طور کلی، فلسفه فروش در مورد دو نوع محصول کاربرد دارد. این دو نوع عبارتند از:
محصولات ناخواسته؛
محصولات جدید و نوآورانه.
فلسفه بازاریابی:
چهارمین فلسفه از فلسفههای بازاریابی است، که پس از فلسفه فروش مطرح گردیده است. همانطور که پیشتر گفته شد، در فلسفه تولید سودآوری، ناشی از تولید محصول در حجم بالاست. در فلسفه فروش، سودآوری از طریق فروش تهاجمی –که در آن با پشتکار فراوان و با اصرار، مشتری نسبت به خرید ترغیب میگردد- کسب میشود. اما در فلسفه محصول، سودآوری از تولید محصول با کیفیت بالا ناشی میشود در فلسفه بازاریابی با تأمین رضایت مشتری، سازمان به سودآوری میرسد. یعنی رضایت مشتری با سود سازمان با هم دیده میشود و فرض بر این است که بدون تأمین رضایت مشتری، سازمان به سودآوری نمیرسد. در این فلسفه دیگر با حجم تولید و کیفیت محصول و فروش صِرف، سازمان به سودآوری نمی رسد؛ بلکه در واقع اصل و اساس را رضایت مشتری تشکیل میدهد.
بازاریابی اجتماعی:
پنجمین و آخرین فلسفه از فلسفههای بازاریابی است، که پس از فلسفه بازاریابی مطرح شده است. در حال حاضر، در کشورهای پیشرفته، فلسفه بازاریابی اجتماعی پیاده میشود. همانطور که گفته شد، در فلسفه بازاریابی، رضایت مشتری به همراه سودآوری سازمان دیده میشد. در این فلسفه علاوه بر اینکه توجه سازمان به رضایت مشتری و سودآوری است، به رفاه بشر نیز توجه مینمایند.
فلسفه بازاریابی اجتماعی را میتوان به صورت مثلثی در نظر گرفت، که رضایت مشتری، سودآوری سازمان و رفاه بشر و نسلهای بعدی، سه رأس آن را تشکیل میدهند. چنانچه تنها دو رأس رضایت مشتری و سودآوری سازمان در نظر گرفته شود، به فلسفه بازاریابی میرسیم. اما اگر به رفاه بشر نیز توجه شود، حالت پیشرفتهای از فلسفه بازاریابی، یعنی بازاریابی اجتماعی اتفاق افتاده است.
نکته قابل توجه اینکه توجه سازمان به رفاه جامعه، صرفا منجر به شهرت سازمان نمیشود، بله این مسأله به نفع سازمان هم میباشد و سازمان از یک رابطه برد-برد نفع خواهد برد. در این رابطه، «مایکل پورتر» به همراه «کرامر»، مقالهای به نام «استراتژی و جامعه» منتشر نمودهاند. در این مقاله پروفسور پورتر، به تشریح مسأله پرداخته است که، وقتی سازمان به جامعه خود کمک مینماید و برخی امور جامعه را تقبل میکند، چه منافعی را کسب مینماید.
اقتصاد و فناوری
با تشکر فراوان از سایت محترم اقتصاد و فناوری
🙏 با سپاس از لطف و همراهی شما
🔹 تیم «اقتصاد و فناوری» همواره قدردان مخاطبان فرهیختهای چون شماست.
🔸 همراهی شما، دلگرمی ما برای ادامه مسیر اطلاعرسانی تخصصی و مسئولانه است.
با احترام
🌐 رسانه اقتصاد و فناوری
از دیدگاه بنده به عنوان یک مسوول و به عنوان یک بازاریاب سطح اول سازمان خودم مباحث و دیدگاه جنابعالی در خصوص بازاریابی و انواع شاخه های آن بسیار مفید و قائل به حرکت رو به جلو میباشد و مبحث روابط اجتماعی در بازاریابی دراین دوران رکود روابط رخ به رخ و تبدیل به روابط دیجیتال هنوز هم حرفی برای گفتن دارد