وقتی همه به تاج رأی دادند… وقتی همه در خدمت و خیانت روشنفکران فوتبال!

مطابق انتظار و آن چیزی که اکثر کارشناسان درباره انتخابات این دوره فدراسیون فوتبال پیش بینی کرده بودند، مهدی تاج مجدداً به صندلی قدرت فدراسیون تکیه زد.

به گزارش خبرنگار ورزشی اقتصاد و فناوری: جالب اینجاست که او برای سومین مرتبه در انتخابات فدراسیون فوتبال شرکت کرد و برای سومین دفعه متوالی، برنده این رقابت همیشه سخت و حساس شد. البته در دوره اخیر، مهدی تاج کار آنچنان دشواری برای پیروزی در انتخابات نداشت و با هفتاد و دو رأی در برابر تنها ده رأی امیر عابدینی، بسیار آسان تر و راحت تر از تصورات ممکن، عنوان «رئیس فدراسیون فوتبال» را برای چهار سال دیگر از آن خود کرد و به خود اختصاص داد.

حال اگر او تا پایان دوره جدید در جایگاه ریاست باقی بماند، می تواند رکورد حضور علی کفاشیان در فدراسیون فوتبال را جا به جا کند و با ده سال و دو ماه، به تنهایی صاحب رکورد جدید طولانی ترین دوران ریاست فدراسیون فوتبال شود.

اگر از این آمار و ارقامی که برای حقایق فوتبال امروز کشور هیچ فایده و سودی ندارد بگذریم، بحث لابی گری و آرای فراوان مهدی تاج مطرح می شود. اینکه او قرار است در چهار سال آتی، چه اقداماتی برای پیشرفت و توسعه فوتبال در سراسر کشور انجام دهد. سؤالات و ابهامات زیادی در رابطه با این مسئله وجود دارد و باید به تماشا نشست که آیا بالاخره خانه تکانی عظیمی در ساختار و اصلاح اساسنامه فوتبال ایران رخ می دهد یا باید دوباره شاهد باز شدن پرونده‌هایی همچون ویلموتس گیت باشیم.

اینکه مهدی تاج با شصت و پنج سال سن و سابقه ریاست شش ساله در فدراسیون فوتبال، همچنان برای فعالیت در این پست ویژه و مخصوص، انگیزه و انرژی دارد و سر و دست می شکند، عجیب و باورنکردنی است!
بعد از سن و سابقه، موضوعی که به شدت به چشم می آید و ذوق بسیاری از هواداران و اهالی فوتبال را به طرز عجیبی کور می کند، بحث تعداد کل آرای مهدی تاج در سی و دومین دوره انتخابات فدراسیون فوتبال است.

او با هفتاد و دو رأی توانست با قاطعیت مچ امیر عابدینی را بخواباند؛ هرچند که از هفتاد و دو رأی می توان تفاسیر و تعابیر متفاوتی داشت.
در واقع هفتاد و دو رأی عملاً و رسما به این معناست که بیش از نود و پنج درصد افراد حاضر در مجمع، جناب مهدی تاج را همراهی کرده و با کمال افتخار به او رأی داده‌اند.
در اینجا مقوله ای به نام «لابی گری» عنوان می شود و با اوصاف موجود در مجمع روز شنبه، بسیار بعید و دور از ذهن است که لابی گری علی الخصوص از طرف کاندید برنده در این انتخابات انجام نشده و صورت نگرفته باشد. البته لابی گری به خودی خود معنای آنچنان بد و ترسناکی ندارد و اگر کمی بیشتر در مورد همین واژه تحقیق و تفحص کنیم، به معادل فارسی «مجاب سازی منصفانه» می رسیم. منتهی در فدراسیون فوتبال ایران و هر دوره ای از انتخابات، لابی گری فراتر از معنای خود تعریف می شود و در اصل، هر معنایی به جز مفهوم اصلی و بنیادین خود واژه دارد.

اکنون وقت مناسبی است که با توجه به شرایط فعلی سؤالات و پرسش هایی در این رابطه داشته باشیم که چطور مهدی تاج، به این شکل و شمایل ناگهان با قاطعیت و اختلافی فاحش از این آزمون و رقابت سر بلند بیرون می آید؛ در حالی که اکثر باشگاه ها، بازیکنان و حتی برخی داوران و مسئولان به عملکرد او در دوره‌های گذشته انتقادات شدیدی وارد کرده بودند.

انگار به نظر می‌رسد مخالفان و منتقدان همیشگی مهدی تاج، آنچنان مخالفت جدی و تند و سختی با ریاست سه باره تاج نداشته و ندارند. به نوعی ماجرای آنها تداعی کننده شعر «چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند» از حضرت حافظ است!به عبارتی دقیق تر، آنها یکی به نعل زده‌اند و یکی به میخ!

وضعیت فعلی فوتبال در هیچ کدام از پایه ها و سطوح مختلف و رده‌بندی سنی رضایت بخش نیست و شاید با مهدی تاج در چهار سال آینده، در همان موقعیت و شرایطی که قبلاً در آن گرفتار شده بودیم، باقی بمانیم؛ بدون جوشش ذره‌ای حرکت، خلاقیت و نوآوری میان کادر مدیریتی جدید!

معین احمدوند/ خبرنگار ورزشی اقتصاد و فناوری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *